در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

..:: راز، موفقیت، شادکامی، قانون جذب، قدرت ::..
در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

..:: راز، موفقیت، شادکامی، قانون جذب، قدرت ::..

او نوشت

هر گاه دیدی که مردم به کلام خود فخر می کنند , تو به سکوت خود فخر کن


باران یعنی تو بر می گردی

دوباره باران گرفت!

باران معشوقه ی من است!

به پیش بازش در مهتابی می ایستم

می گذارم صورتم را و

لباس هایم را بشوید!

اسفنج وار...

باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!

باران یعنی قرارهای خیس!

باران یعنی تو بر می گردی،

شعر بر می گردد!

پاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توست!

پاییز یعنی مو و لبان تو

دست کش ها و بارانی تو

و عطر هندی ات که صد پاره ام می کند!

باران، ترانه ای یکرُ وحشی ست!

رُپ رُپه ی طبل های آفریقایی ست

زلزله وار می لرزاندم!

رگباری از نیزه ی سرخ پوستان است!

عشق در موسیقی باران دگرگون می شود!

بدل می شود به یک سنجاب،

به نریانی عرب یا پلیکان غوطه ور در مهتاب!

چندان که آسمان سقفی از پنبه های خاکستری ابر می شود

و باران زمزمه می کند،

من چون گوزنی به دشت می زنم

دنبال عطر علف

و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده!

                                                                                                   نزار قبانی


ما ایرانی ها؟!

    ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :

    عجب نقاشیه نکبت

    چه دست فرمونی داره توله سگ

    چقدر خوب میخونه بد مصب

    چه گیتاری میزنه ناکس

    استاده کامپیوتره لامصب

    موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی

    عجب گلی زد بی وجدان

    بی شرف خیلی کارش درسته

    دوستت دارم وحشتناک!

 

    اما وقتی میخوایم فحش بدیم:

    برو شازده

    چی میگی مهندس

    آخه آدم حسابی

    دکتر برو دکتر

    چطوری آی کیو؟

    به به! استاد معظم!

    کجایی با مرام؟

    باز گلواژه صادر فرمودی؟

                                                                                                         http://kolman.ir


اجابت دعا | داستان

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک‌های پایین کوه بود، از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می‌شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می‌خواهم این کوه را جابجا کنم.

حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی‌توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی‌ام را می‌کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می‌گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد...

رسول خدا «صلی الله علیه و آله» فرمودند: خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل و بی خبر نمی‌پذیرد.

یکدیگر را دوست بدارید ، اما از عشق زنجیر مسازید!

دل خود را به یکدیگر بسپارید، اما نه برای نگهداری، زیرا که تنها دست زندگی می‌تواند دل‌هایتان را نگه دارد .


جبران خلیل جبران | پیامبر