پرسش کلید پاسخ است.
تنها چیزی که نیروی پرسش را محدود میسازد عقاید ما درباره امور ممکن و غیر ممکن است. یکی از اعتقادات اساسی که تأثیر مثبتی بر سرنوشت من داشته است این است که اگر من به پرسیدن ادامه دهم مسلماً پاسخ لازم را خواهم گرفت. پاسخ همیشه کافی هست. کافی است سؤال صحیحی را مطرح کنیم. سؤالات مناسبی که میتوانید مرتباً از خود بپرسید کدام است؟ در زندگی من دو سؤال ساده و نیرومند برای غلبه بر مشکلات نقش داشته است چه حسنی در این کار وجود دارد؟ و چگونه میتوانم از این موقعیت استفاده کنم؟ پرسش اول افکار منفی ما را از بین میبرد و باعث میشود که معنای دلخواه را به وقایع زندگی خود بدهیم. پرسش دوم توجه ما را از چرا به چگونه و پیدا کردن راه حلها معطوف میکند. دو پرسش را که موجب تغییر روحیه و دستیابی به نیروی درونی میشود طرح کنید. این پرسشها را به پرسشهای نیروبخش صبحگاهی بیفزایید تا جزء لاینفک دعاهای روزانه شما برای موفقیت باشند.
زمانی فرا میرسد که باید از پرسش دست بردارید و عمل را آغاز کنید پرسشهایی از این قبیل که هدف واقعی از زندگی چیست؟ به چه چیزی بیش از همه پا بندم؟ و علت وضعیت فعلی من چیست؟ سؤالات بسیار خوبی هستند اما اگر خود را برای یافتن پاسخ معذب کنید نتیجه چندانی نخواهید گرفت. حد پاسخ به هر یک از این سؤالات آن است که موجب اطمینان و اقدام به عمل شود. پس برای گرفتن نتیجه ابتدا ببینید چه چیزی دست کم در حال حاضر برایتان بیشترین اهمیت را دارد و با استفاده از نیروی فردی به دنبال آن بروید و کم کم کیفیت زندگی خود را تغییر دهید.
مثیب عزیز سلام..
وب شما هم با افتخار در مکتب زندگی لینک شد..
بازم به ما سر بزنید...
خوشحالمون می کنید..
دوستون دارم
پاینده باشید...
سپاس