من محبت مى بارم و ...
تو ...
چتر جدایى باز کردى.!
هر چند،هرزگاهى
قطره بارانى هم نصیب توست ...
طاهره قاسمى
بهترین دوستانم کسانی هستند که آنچه را لازم است به من می گویند
نه آنچه را که من دوست دارم بشنوم.
چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید سالهایی را نیز که با تو بودهام فراموش کنم
دریا را فراموش
کنم
و کافههای
غروب را
باران را
اسبها و جادهها
را
باید
دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز
فراموش کنم
و تو با همه چیز
درآمیختهای ...
" رسول یونان "
تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره گذارد
غریبی و پاکی
ترا ز وحشت توفان به سینه می فشردم
عجب سعادت غمناکی
منوچهر آتشی