کاربرد عملی قانون جذب
تا میتوانی آرزو کن!
تو آرزو کن و شعله آرزویت را در دل خود پایدار نگاه دار. بقیه کار یعنی برآورده شدن آرزو و تبدیل آن به صورت یک واقعیت عینی و قابل لمس را به کائنات بسپار.
آرزو کردن اتفاقی است که خیلی از ما آدمهای دنیای مدرن ارتباطات و اطلاعات از یاد بردهایم. استدلالهای منطقی تمام بخشهای زندگی ما را تحت نفوذ خود قرار دادهاند. برخی از این استدلالها ریشه ریاضی دارند و بعضی دیگر استدلالهایی هستند که برای اثباتشان دلیلی نداریم، ولی چون در محیط جا افتادهاند ما گمان میکنیم درست اند. بر طبق این استدلالها خیلی از آدمها حق آرزو کردن خیلی از چیزها را ندارند. مثلاً اگر در خیابان انسانی شبیه خودمان را دیدیم که سوار بر ماشینی مدل بالا مشغول جولان است باید به او اجازه دهیم که بتازد و در عین حال اصلاً خیال داشتن چنین ماشینی را در سر نپرورانیم. چرا که اساساً این جور آرزوها برای ما جایز نیست و باید به آرزوهای کوچک و دست یافتنیتری فکر کنیم. استدلالهایی مثل اینکه تو باید اول شکم خودت را سیر کنی بعد به فکر ماشین بیافتی و یا اینکه هزینه تعمیر و نگهداری ماهیانه این ماشینها از درآمد فصلی من و تو بالاتر است و یا با لباس مندرس و قیافه کارگری و در هم ریخته سوار این قبیل ماشینها شدن موجب خنده و مضحکه خواهد بود و هزاران استدلال بازدارنده دیگر باعث میشوند که من و شما با وجود اینکه ته دلمان سوار شدن بر چنین ماشین مدل بالایی را طلب میکند و میتوانیم لااقل در خیال خود چنین آرزویی داشته باشیم. از پایه قید این آرزو را میزنیم و اصلاً به آن فکر نمیکنیم.
.
.
.
اما قانون جذب به ما میگوید که اصلاً نگران قد و قواره آرزو و همینطور قد و قواره خودمان نباشیم و هر وقت چیزی را دیدیم و به نظر رسید که میخواهیم بدون هیچ نگرانی آن را طلب کنیم و بخواهیم و قضاوت در مورد اینکه این آرزو دست یافتنی است یا نه و همینطور امکان برآورده شدن و احتمال اجابت آن دعا و آرزو را اصلاً در فکر خود راه ندهیم. وقتی طبق قانون جذب خود کائنات میپذیرد که آرزوی درونی تک تک ما آدمها را با به کار گیری تمام اجزای طبیعت اجابت کند، دیگر دلیلی برای نگرانی از بابت هزینه و امکان پذیری اجابت آرزو وجود ندارد و کار من و شما میشود فقط خواستن و منتظر اجابت شدن.
حال تصور کنید که با این نوع نگرش به زندگی یعنی باور داشتن بی مرز بودن آرزوها، من و شما در حوزههای مختلف زندگی چه پیشرفتهای عظیمی خواهیم کرد. مثلاً در حوزه تحصیل شما بالاترین مدرک ممکن در بهترین رشته را آرزو میکنید و در مقابل محدودیتها و مخالفتهای بقیه با شجاعت میگوئید که چرا من نباید به بالاترین مدارج علمی برسم؟ و بعد با اعتماد به نفس در جلسات علمی و مناظرات شرکت میکنید و از نظریات خود دفاع میکنید.
در حوزه توانگری و کسب درآمد هم وقتی حد و مرزی برای آرزوهای خود قائل نباشید وبا اتکا به قانون جذب این حق را به خود بدهید که سقف آرزوهای خود را تا بی نهایت ادامه دهید، در این صورت مثل یک شکارچی مترصد کار بهترین فرصتهای درآمد سازی میمانید، و از حداکثر توان خود برای یادگیری مهارتهای درآمد زا و ورود به عرصههای پرسود بهره میجویید. این اتفاقات تنها زمانی رخ میدهند که شما با استدلالهای رنگ و وارنگ منطقی و شبه منطقی سقف آرزوهای خود را محدود نکرده باشید.
در زمینه انتخاب همسر هم شما سطح توقع و انتظار و در واقع سقف آرزوی خود را بالاتر خواهید برد و به جای راضی شدن به فردی متوسط و معمولی، بهترین و زیباترین و پاک ترین و فرشته ترین انسانهای روی زمین را برای همسری خود انتخاب خواهید کرد. در انتخاب دوست هم وسواس خواهید داشت و بهترین دوستان و همنشینان را برای خود اختیار خواهید کرد. همه این خوبیها به شرطی نصیبتان میشود که شما به درستی قانون جذب باور داشته باشید و به بی نهایت بودن سقف آرزوهایی که میتوانید در تمام لحظات زندگی خود بر دل برانید یقین داشته باشید.
نکته بعدی این است که اندازه آرزو در قانون جذب اصلاً مهم نیست. یک آرزوی کوچک مثل یافتن جای پارک برای ماشین و یا یافتن تاکسی خالی به اندازه یک آرزوی به ظاهر بزرگ مثل صاحب ویلا و اتومبیل لوکس شدن، هر دو دستیافتنی و شدنی هستند. قانون جذب میگوید نگران قیمت و بزرگی و زمان تحقق آرزوها نباش. اصلاً به این محدودیتها کاری نداشته باش. تو فقط آرزو کن و آتش این آرزو را برای همیشه در دل خود روشن نگاه دار. کائنات در بهترین لحظه و در مناسبترین مکان، بسته آرزوهایت را تحویل تو خواهد داد و این تحویل دهی شب و روز نمیشناسد. شب با روز، ارزان با گران، سنگین با سبک، کوچک با بزرگ، همگی برای کائنات یکسان اند و ما آدمها نباید اصلاً نگران برآورده نشدن آرزوهایمان به خاطر گرانی و سنگینی و یا بزرگی آن باشیم.
یک آرزو بعد از مشاهده یک اختلاف و تفاوت در دل انسان شکل میگیرد. مثلاً وقتی انسانی زیباتر، خوش تیپتر و خوش لباستر، با کلاس اجتماعی بالاتر و محبوبیت بیشتر را میبینیم، بی اختیار طالب زیبایی و محبوبیت بیشتری میشویم. همین طلب کردن چیزی بیشتر و متعالیتر به شکل آرزو در دل ما شکلمی گیرد و شروع به رشد میکند. از آنجا که تفاوتها و اختلافها همیشه وجود دارند و در واقع به واسطه این تفاوتهاست که زندگی اجتماعی معنا پیدا میکند، پس خط تولید آرزو هم تمام شدنی نیست و نباید هم به بهانه تمام شدن سهمیه آرزو از طلب کردن و خواستن و آرزو کردن دست برداشت. همیشه باید آرزویی را در دل پروراند و برای رسیدن به آن بیشترین تلاش را به خرج داد.
ضربالمثلی هست که میگوید آدمها تا موقعی که آرزویی واقعی را در دل خود دارند از دنیا نمیروند و زنده میمانند تا اجابت آن آرزو را با چشم خود ببینند. این همان چیزی است که قانون جذب به زبانی دیگر میگوید.
قشنگ بود.لذت بردم.مرسی ازمطالب مفیدتون